زون




Friday, December 20, 2002

٭
من سرم توي کون خوک وحشي بود و جز روده ي بزرگ او جايي را نميديدم. . او گوزيد و من با سرعت زيادي به ديوار برخوردم ... هزار تکه شدم اين د�عه سوسک در آمدم...�کر کردم باز سوسک استقلال دارد و سرش در کون اين و آن نيست... يک سال و اندي از آن ماجرا مي گذرد ..من دپرس تر و غم زده تر از هميشه هستم ..سرم درد ميکند و دلش کون خوک وحشي را ميخواهد..کون خوک وحشي اي که نگوزد..



........................................................................................