زون




Thursday, January 08, 2004

٭
يک قسمتي هست که بيچاره گم شده فک کنم..
بي مصرف شده در طي زمان ..حالا کار نمي کنه..
مثلن توي مغز بايد باشه قاعدتن ولي عجيبه.
خوابم مياداااا
منظورم اينه که يه قسمتي از مغزم يه مشکلي داشت ..هي بهش نرسيدم..الان يه مدتيه فهميدم که خلل ايجاد مي کنه شايد نه مثلن تو زندگيه روزانه ها..مثلن تو کلاسم فک کنم...مثلن بيشتر از همه با «نتيجه» مشکل ايجاد مي شه ..جايي که بايد از يه سري اطلاعات نتيجه گرفت ..مثلن اون اوايل که انشا نوشتن هم ياد گرفته بودم اين مشکلو با مقدمه داشتم فک کنم... فکر ميکردم که خوب
مي رقصم..ولي ادعا مي کنم که اين ناتوانيه ذهنيم باعث شده حتي نتونم نتيجه گيري کنم که پايين بيارمش يا ببرمش بالا ولش کنم هم نميشه..آخه از ناخودآگاهم اومده بيرون..يعني فکر بايد بکنم بالاخره ..
نمي دونم چطور شده..
ولي چارشو ميدونم..هه هه jeet



........................................................................................